Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (4206 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Für dieses Dilemma gibt es keine einfachen Antworten. U این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Dieses Schampoo gibt Ihrem Haar neue Kraft. U این سرشوی موهای شما را دوباره زنده می سازد.
antworten U پاسخ دادن [ عمل کردن ] به دلیلی
antworten U پاسخ دادن
Warum antworten Sie nicht? U چرا جواب نمی دهید؟
Dilemma {n} U وضع دشوار [معمای غیرقابل حل]
Dilemma {n} U مسئله غامض
Dilemma {n} U سردرگمی
Dieses Buch verdient eine sorgfältige Lektüre. U این کتاب شایستگی خواندن با دقت را دارد.
Die Route läuft über dieses Land. U خط مسیر از این کشور می گذرد.
Damit ist dieses unmittelbare Problem vom Tisch. U بدینوسیله به این مشکل ضروری رسیدگی می شود.
dieses riesige Problem und seine zahlreichen Begleiterscheinungen U این مشکل بزرگ و نتیجه های چند شاخگی منفی بسیاری از آن
Dieses Argument soll vom eigentlichen Thema ablenken. U این استدلال از موضوع اصلی دور می کن.د
Ich wollte dich nicht in dieses Schlamassel hineinziehen. U من نمی خواستم تو را با این گرفتاری [دردسر] درگیر کنم.
Wie spricht man das [dieses] Wort aus? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
Könnt Ihr dieses Wochenende auf den Hund aufpassen? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
Würden Sie bitte dieses Paket für mich wiegen? U می توانید لطفا این بسته را برایم وزن بکنید.
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
Was gibt's ? U چه خبر تازه؟
Noch mehr Geld ist nicht die Antwort auf dieses Problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
[Gibt es] Zuschlagsgebühr? U هزینه اضافه [هم موجود است] ؟
Die Firma hat uns für dieses Jahr [heuer] einen Bonus zugesagt. U امسال این شرکت به ما یک پاداش وعده داده است.
Gibt es einen Direktzug? U یک قطار مستقیم وجود دارد؟
Gibt es ein Mindestalter? U شما حد سن پایین [برای پذیرش در هتل] دارید ؟
Gibt es einen Schnellzug? U قطارویژه تندرو وجود دارد؟
Gibt es einen Nachtzug? U قطار شبانه وجود دارد؟
Das gibt's ja nicht! <idiom> U شوخی میکنی؟ [اصطلاح روزمره]
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Das gibt's ja nicht! <idiom> U جدی می گی؟ [اصطلاح روزمره]
Wann gibt es Abendessen? U کی شام میدهند؟
Gibt es einen Helm? U کلاه ایمنی موجود است؟
Gibt es eine Kaution? U پول گرو هم می خواهد؟
Gibt es einen späteren Zug? U یک قطار که دیرتر برود وجود دارد؟
Gibt es eine günstigere Variante? U ارزانترش وجود دارد؟
Gibt es einen früheren Zug? U یک قطار که زودتر برود وجود دارد؟
Gibt es eine andere Fahrstrecke? U راه دیگری هست [که بشود رفت] ؟
Gibt es Parkplätze in der Nähe? U پارکینگ نزدیک به اینجا هست؟
Es gibt kein [warmes] Wasser. U آب [گرم] نیست. [در اتاق]
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder? U تخفیف برای بچه ها وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Vorverkauf? U تخفیف برای پیش فروش وجود دارد؟
Gibt es einen Spielplatz in der Nähe? U یک زمین بازی بچه ها در نزدیکی هست؟
Gibt es Sonderangebote für diese Reise? U معامله باصرفه برای این سفر وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Wochenende? U تخفیف برای آخر هفته وجود دارد؟
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
Keine Ursache! U اختیار دارید! [درمقام تعارف]
Keine Ursache! U کاری نکردم اهمیت ندارد!
Keine Werbung. U تقاضا و التماس کاسبی ممنوع.
Keine Einfahrt. U ورود ممنوع [با وسیله نقلیه] .
Keine Kreditkarten. U کارت اعتبار نمپذیریم.
Keine Angst! U نگران نباش!
Keine Ursache. U قابلی ندارد.
Keine Ursache! U قابل ندارد! [به عنوان تعارف]
Keine Rückgabe. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Gibt es einen Waschsalon mit Selbsbedienung in der Nähe? U یک سالن لباس شویی که خودم بشورم در نزدیکی به ما هست؟
Gibt es einen waschsalon mit Dienstleistung in der Nähe? U یک سالن لباس شویی که آنها برایم بشورند در نزدیکی به ما هست؟
Nur keine Hektik! <idiom> U سخت نگیر!
keine Angabe [n] [in Formularen] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
Keine Anzahlung [nötig] . U بدون بیعانه.
keine Widerrede dulden U تحمل نکردن اختلاف عقیده
keine Zukunft haben U هیچ چشم داشتی [امیدی ] نداشتن
keine Hand rühren <idiom> U دست به سیاه و سفید نزدن [اصطلاح]
Nur keine Panik! U هراس نکن!
keine Ahnung von ... U هیچ جیز از .... سرش نمی شود.
keine Antwort wissen U پاسخی نداشتن
keine Hand rühren <idiom> U اصلا هیچ کاری نکردن
Im weltweiten Vergleich gibt Großbritannien wenig für Verteidigung aus. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
Gibt es einen Preisnachlass, wenn ich mehrere Fahrkarten kaufe? U تنزیل قیمت موجود است اگر چندتا بلیط بخرم؟
Wenn ich sie sehe, gibt es mir einen Stich. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
keine besonderen Vorkommnisse [Vorfälle] U حوادثی که وخیم نیستند
keine halben Sachen machen U کاری را ناقص انجام ندادن
Ich habe keine Gelddruckmaschine. <idiom> U پول علف خرس نیست. [اصطلاح]
keine halben Sachen machen U کاری را تا آخر و کامل به پایان رساندن
Keine Regel ohne Ausnahme. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Sie wechselten keine Worte. U هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
Ich habe keine Lust U من حوصله ندارم
Hierzu besteht keine Pflicht. U اجباری نیست این کار را کرد.
Mach dir keine Sorgen! <idiom> U نگران نباش!
Keine Rosen ohne Dornen. <proverb> U هیچ گلی بی خار نیست.
Ich habe keine Ahnung. U هیچ آگاهی ندارم. [نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست. ]
Mach dir keine Gedanken! <idiom> U نگران نباش!
Etwas kennt keine Grenzen U برای چیزی حدی نبودن
Bei uns gibt es so etwas nicht, sehr wohl aber in Deutschland. U ما همچه چیزهایی اینجا نداریم ولی در آلمان می کنند یا هست.
Mach dir keine Gedanken darüber! <idiom> U در موردش نگران نباش!
Ich habe keine PIN-Nummer. U شماره شناسایی شخصی ندارم.
Wenn es Ihnen keine Umstände macht ... U اگر زحمتی برای شما نیست ...
Das schleckt keine Geiß weg. <idiom> U بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد. [کاملا مسلم وقطعی است] [در سوییس]
Es ist keine Schande, Fehler einzugestehen. U اشتباه خود را پذیرفتن ننگی ندارد
Mach dir keine Gedanken darüber! <idiom> U نگرانش نباش!
Man kann da keine allgemeingültigen Regeln aufstellen. U قوانینی که شسته وروفته باشند برای این نمیتوان نصب کرد.
keine Antwort auf die Frage geben U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
keine Antwort auf die Frage geben U طفره رفتن از پرسشی
Außer dir kenne ich keine Deutschen. U من هیچ آلمانی به غیر از تو را نمی شناسم.
Es besteht keine Gefahr, dass sich das wiederholt. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Normalerweise besuchen [bereisen] wir keine teuren Orte. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Ich mache mir darüber keine großen Gedanken. U من در موردش نگران نیستم.
Mach dir um deine Unterkunft keine Sorgen - dafür ist gesorgt. U ناراحت جایی برای ماندنت نباش . آن تامین شده است.
Einen Apfel pro Tag, mit dem Doktor keine Plag. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Wenn du keine Lust dazu hast, dann hör halt auf. U اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
Bis auf diesen einen Tippfehler waren keine Fehler drin. U به جز یک اشتباه تایپی هیچ غلطی نداشت.
Recent search history Forum search
1پدر بزرگ میخواهد این دو جوان عاشق را بهم برساند.
2باید همه جوانب این موضوع را در نظر داشت.
1سلام دوستان این شعرو تقدیم میکنم به همه ی دوستان عزیزم امیدوارم خوشتون بیاد
4 Richtig?: Ich kann es dir nicht erzählen... Werde ich entschuldigt.
1 من دوستم را با شما در ارتباط قرار مى دهم اگر مشكلى بود به او بگوييد.
1من از دروغ خوشم نمیاد
1هر روز همسایه این آقا با هاشون درگیری داره
1من حوصله ندارم
2Das gibt's doch nicht
2Das gibt's doch nicht
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com